sroosha asal

اما

سلام دخترکم خیلی وقته که میخوام برات بنویسم ولی نتونستم وارد سایت بشم. گلم خیلی شیرین شدی به خصوص حرف زدنت.از دیگه خیلی استفاده میکنی منم میام دیگه یک بار هم اخر جمله گفتی اما و با افتخار به ما نگاه کیکنی.خلاصه خیلی بامزه حرف میزنی.گاهی هم خیلی زیاد حرف میزنی.عاشق عروسک بازی هستی. عاشقتم گلم
31 مرداد 1390

بلد نیستم

دخترم جمله بلد نیستم رو یاد گرفتی که امیدوارم هر چه کمتر ازش استفاده کنی چی جوری هم میگی که مامانت این جمله رو بیشتر دوست داره. خلاصه خیلی بامزه حرف میزنی.بوووس
2 خرداد 1390

دختر مهربونم

سلام فرشته من      دخترم تو خیلی مهربونی امکان نداره چیزی ازت بخوایم و ندی.چند روز بیش من و تو بعدازظهر رو تخت دراز کشیدیم بابایی هم تو حال کمی سرد بود تو باشدی و بتوی خودت رو برای بابایی بردی که سردش نشه بگذریم که دیگه هم حاضر نشدی بخوابی.کلا حتی در حال بیهوش شدن هم نمیخوابی. هفته بیش اواسط اردیبهشت 90 ابله مرغان گرفتی که روزهای اولش شمال بودیم و بعد چند روز مامان جون اومد خرمدره و خوشبختانه به راحتی گذشت. کردم با ضمه=کردم با فتحه قول کردی(ضمه) که حرفهای مامانو گوش کنی عاشق خاله بازی هستی که تو مامان باشی و به بشه ات(بچه) میگی مامان جون کلا حرف زدنت خیلی بهتر شدهو خیلی با احساس حرف میزنی. بوووس ...
25 ارديبهشت 1390

دختر بزرگ من

دخترم درباره خودت میگی من بزرام(بزرگم) بس تو دختر بزرگ منی.دخسترم خیلی مهربونی اگر به طور اتفاقی  به کسی اسیب بزنی سزیع بوس میکنی و بخشید میگی.دوست داری همه کارها روکنترل کنی الانم میگی اینو (لب تابو)بسته کن.بس فعلا بای بوس.
31 فروردين 1390

سال نو مبارک

سال 1390 هم رسیدو دختر گلم 2.5 ساله شدی.خیلی بلا شدی در باره همه چیز نظر میدی. ما هفته اول خرمدره بودیم هفت سین خرگوشی چیدیم ماهی که برات خریدم به یاد ماهی سال بیش عمه افتادی و گفتی ماهی عمه است؟ دو روز هم کلی مهمون داشتیم . دخترم خیلی مهربونی و هواست به همه جا هست فقط همهاش دوست داری تو همه کار من باهات باشم امیدوارم به زودی مستقل بشی.خواب هم خود بخود گم شد و چند شب که سراغشو گرفتی میگفتم تو ماشینه میخوابیدی. حرفهای جدیدت:مامان دوات دام :دوست دارم گگو:لگو   گگن:لگن مرتب هم دستور میدی هه
19 فروردين 1390

شیرین زبان مامی

سلام عزیز دل مامی این روزها خیلی شیرین زبون شدی به من گاهی میگی مامی  اسمم  رو هم با کلی تمرین یاد گرفتی (سمیا)گاهی به بابات میگی بابکی من یا ددی اولین شعری که خوندی :دس دسی بابای این(یا مثلا بابای مامن من یا بابای ونی بیایه نمیدونم از کجا لهجه اوردی  
12 اسفند 1389

ادامه

امروز مربی مهد یه چیزی به ترکی بهت گفت گفتی نه میرم.گفت بهش میگم بمون نرو میگه میرم خیلی وقتا با قر حرف میزنی یعنی خودتو تاب میدی و حرف میزنی . هر شب با قصه نور میخوابی که قصه خورشید هست که صبح میاد ونور میاره و نی نی ها که بیدار میشن و کاراشون رو میکنن تا شب که خورشید میره نور هم میبره و همه میخوابن.البته قبل از خواب هزار تا خورده فرمایش جهت فرار از خواب داری. دوها نوها=دو تا عاشق امانسی(ادامس) که تازه یاد گرفتی بجوی و قورت ندی و قبلا با ادای خاصی که با زبونت به لب بایینت میز دی میگفتی میخوای و هر چی من میگفتم نباید قورت بدی قورت میدادی ولی هفته بیش تو راه شمال مامان جون یه بار که بهت گفت یاد گرفتی ههه 12/12/89 ...
12 اسفند 1389

اینم دریا

رفتیم دریا.دخترم تو خیلی اجتماعی تر شدی و من امیدوارم که بتونیم کلی سفر با هم بریم. رفتیم هتل نارنجستان که خیلی شیک بود یک شب هم خونه نانا (المیرا)رفتیم.با وجود اینکه اخر بهمن بود هوا خیلی خوب بود و تو کلی سنگ انداختی تو اب.امیدوارم ترست از اب بریزه و تابستون بتونیم استخر و دریا بریم.در کل خیلی بزرگتر شدی و حرفها رو خوب میفهمی. بووووووس
4 اسفند 1389

شیطون بلا

دخترم الان که 2 سال و5 ماهت شده خیلی بلا شدی .قراره فردا از خرمدره بریم تهران و روز بعدش بریم دیا(دریا).ونی رو هم میبریم.اکثر روزها تو به یاد خاله امیر(خاله میترا) هستی و به عشقیکنی.وقتی 2 ساله بودی به میترا رفتن خونه خاله امیر روز رو شب م میگفتی مامان بعد با اومدن وندا گفتی نینی.همه جا صداش میکردی نی نی بعد شد خاله و حالا خاله امیر و گاهی هم بیتی.دخترم ولی باید بدونی که هیچ حسادتی در وجودت نسبت به ونی نداری. بخشید=ببخشید خود شیرین هم هستی  میگی مامی من بابایی من قربونت برم
28 بهمن 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به sroosha asal می باشد